همیشه یه سوالایی تو ذهنم میچرخید که نمیتونستم به تنهایی به جوابشون برسم.
برام سوال بود چرا خانواده ام با انتخاب علوم انسانی و رشته ادبیات فارسی راحت کنار نیومدن؟
چرا مردم ارزش خاصی برای این رشته قائل نیستن.
ریشه فرهنگی این تفکر از کجاست؟
چرا اکثریت بچه های کلاس رو کسانی تشکیل میدن که تو پر کردن صد گزینه فرم انتخاب رشته و عدم قبولی تو انتخابهای بالا,به ادبیات رسیدن و حالا تو این کلاس نشستن,بدون اینکه کوچکترین علاقه یا حتی آگاهی نسبت بهش داشته باشن...
در مقایسه,از کشورهای دور و نزدیک,کسایی رو میدیدم که بُعد مسافتو به جون میخرن و مشغول به تحصیل این رشته اند. این تضاد چرا وچطور؟
گرچه بعد از کمی تحقیق,متوجه شدم این معضلات مختص این رشته نیست و گریبانگیر بیشتر رشته های دانشگاهی دیگه هم هست و ایراد از سیستم آموزشی و غیره و غیره است و هرجا بری, همینه,اما انصافا بعضی موارد تنها و به طور اختصاصی شامل همین رشته میشد.
وظیفه ی مایی که وارد شدیم و هدف داشتیم و بی دلیل "انتخاب" نکردیم,چیه؟ چقدر میتونیم کمک حال این رشته باشیم؟ اصلا وظایف و اهمیت این رشته چیه که بخواییم به خاطرش بجنگیم؟
من دانشجو هیچ,استاد , دانشگاه,وزارت علوم و حتی دولت چه نقش و وظیفه ای تو این مساله دارن؟
این سوالا,از ترم اول تو ذهنم میچرخید و پاپیچم میشد.نمیذاشت راحت و بی دغدغه بیام سر کلاس بشینم و بعدم بی توجه برم خونه.
خیلی کارها میشد انجام داد.اما بهترین و شامل ترین و کوتاه ترین شیوه برای ارائه این تحقیقات, ساخت مستندی در این حوزه بود.
گرچه هیچ تجربه ای نبود و همه چیز برای اولین بار اتفاق می افتاد ولی با وجود تمام نواقصش, میدونم اگر این کار رو انجام نمیدادم,انگار دین تحصیل چهار ساله رو به درستی ادا نکردم و چیزی رو تو این دانشگاه, جا گذاشتم!
نتیجه اش شد مستند آبی آرام بلند که به واسطه جشنواره حرکت الحمدلله تا وزارت علوم هم رسید
بنظرم لازم اومد بعد از رفتنم از دانشگاه,بهتره این سند , ماندگار بمونه و شاید تونست درصدی,گوش و چشمی رو باز کنه.
تیزر مستند آبی آرام بلند,پیرامون رشته زبان و ادبیات فارسی
برای دانلود راحتتر,مستند رو تو دو بخش آوردم